مقدمه
جوانان چون گلهای رنگارنگی هستند که تنها در سایه سار توجه و عنایت بزرگان میتوانند رخنمایی کنند
جوانان هر کشور، سرمایه آن می باشد، سرمایهای که با به فعلیت در آوردن آن، میتوان موجبات رشد جامعه را فراهم ساخت. نسلی که هدف گسترده و اصلی تهاجم فرهنگی غرب میباشد. در تهاجم فرهنگی، پایگاههای دینی مثل مساجد نیز آماج حمله قرار دارند . امروزه با توجه به گستردگی ارتباطات و فناوری پیشرفته، به طور قطع، نمیتوان از ورود فرهنگهای بیگانه جلو گیری کرد . از این رو، باید به جوانان در برابر این هجوم افسار گسیخته مصونیت ببخشیم. به نظر می رسد بهترین و کم هزینهترین روش در جهت نیل به این مقصود، استفاده مطلوب و برنامه ریزی شده از امکانات مساجد و افزایش توان مسجد، در رقابت با تهاجم فرهنگی دشمنان است. مساجد می توانند با جذب جوانان و تعمیق بخشیدن به فرهنگ غنی اسلامی، در این نبرد بزرگ سربلند و پیروز باشند
جوانی
با فرا رسیدن دوران جوانی، علائم بلوغ آشکار میشود. هم چنان که جسم و اندام جوان رشد بیش تری می کند، عقل او کاملتر میشود و قدرت فهم و درکش، افزایش مییابد. در همین دوران است که در باورهای دینی خود می کاود تا آنان را به مدد عقل و اندیشه، استوار سازد. کار اساسی این است که روحیه جوان را به خوبی شناخت و ظرف اندیشه او را اندازه گیری کرد و متناسب با آن ، تغذیه نمود .
خانواده و دوستان
خانواده و دوستان از مهمترین عوامل تشکل شخصیت هستند که چگونگی آنها در آینده تربیتی، سیاسی، تحصیلی و دینی فرد موثر است.
۱- عادت دهی فرزندان به نماز
۲ - پرهیز از خشونت و زور گویی
۳- آشناییدهی فرزندان به مسجد و اجتماعات معنوی : آنها را باید در محیطهای مشوق برد. این به تجربه ثابت شده است که اگر فرزندان به مسجد نروند ، اگر در جمع نباشند، نماز خواندن گروهی را نبینند، به این کار تشویق نمی شوند زیرا حضور در جمع مشوق انسان است، آدم بزرگ وقتی خودش را در جمع اهل عبادت می بیند، روح عبادت بیشتری پیدا می کند والبته فرزندان بیشتر تحت تاثیر قرار می گیرند ولیکن متاسفانه کم رفتن به مساجد ومعابد ومجالس دینی سبب می شود که فرزندان از ابتدا رغبت به عبادت پیدا نکنند ، ولی این برای همه وظیفه است ، اسلام که می گوید، فرزندت را وادار به نمازخواندن کن ،نمی گوید آقا مابانه فرمان بده، تشر بزن، دعوایش کن ، بلکه می گوید از هر وسیلهای که بهتر می شود برای تشویق او به عبادت و نماز خواندن استفاده کرد ، باید استفاده شود(عزیزی تهرانی علی اصغر ،۷۷،ص۱۱۳ )
لذا در صورتی که اعضای خانواده به خصوص، پدر و مادر خود به مسجد نروند یا به رفت و آمد فرزندشان به مسجد توجه نکنند یا این که فضای خانه به طور کلی با تعالیم و مفاهیم دینی بیگانه و بیتفاوت باشد ، نمی توان انتظار داشت ، جوانان با مسجد میانه خوبی داشته باشد.
۴- تشویق فرزندان نماز خوان: هر انسانی در برابر کاری که انجام می دهد تشنه تشویق است و تشویق انسان را بهتر وادار به کار کرده و باعث می شود کار را بهتر انجام دهد و این مطلب در بچهها تاثیر بیشتری دارد پس چقدر خوب است که فرزندان را در رابطه با تمام خوبیها ئیکه انجام می دهند مخصو صا نماز تشویق نمائیم. (تاج لنگرودی محمد مهدی ۷۵ ص۹۲ )
۵- پدر و مادر باید به او بفهمانند که نماز پاسخی است به نیاز روانی او، باید با او چنان ارتباط خوبی برقرار کنند که این نیاز در او وارد بشود ،او بخواهد به نماز بایستد، او با نماز همه نیا زهای روانیش ارضاء بشود چرا که با نماز گزار که پدر و مادرش بوده نیازش به محبت ارضاء شده حالا نیازهای روانیش هم ارضاء خواهد شد . به همین جهت ما می بینیم که وقتی یک رفتاری را با تجارب خوشایندی برای آنها همراه می کنیم دوست می دارند و آن وقت است که ما از خانه یک راهی باز میکنیم به طرف مسجد هر وقت پدر و مادر مسجد میروند، ما راه خانه و مسجد را به فرزندان نشان می دهیم .(ستاد اقامه نماز ۷۴ ص۴۰-۴۱ )