- محبوبیت دعوت کنندگان به نماز
یکی از راه های دعوت به نماز این است که مسئول نماز، از بهترین آدم ها باشد. این مهم است. آن کسی که دعوت می کند، در بهشت غیر از اینکه غذاها و لذت های مادی زیاد است، آن کسی هم که دعوت به غذا می کند و غذا می آورد، آدم های خوش قیافه و خوش... «یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ»، «إِذَا رَأَیْتَهُمْ...» عربی هایی که می خوانم قرآن است «إِذَا رَأَیْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَنْثُورًا» (انسان/19) کسانی که از شما پذیرایی می کنند، انگار در هستند. اگر یک کسی بناست خادم مسجد باشد، پیشنماز باشد، یک آدم محبوبی باشد. مورد قبول باشد. در آموزش و پرورش، در دانشگاه، در پادگان، هر کجا یک کسی را مسئول نماز می گذارید، یک آدم محبوبی باشد. لازم نیست پولدار یا خوشکل باشد، مورد قبول باشد. این مهم است. اگر یک کسی آب می آورد می دهد دست شما، ولی از او بدتان می آید، حتی می گوید: آب می خواهی، می گویم: نه! تشنه است ولی می گوید: از دست تو نمی خواهم آب بگیرم. قرآن بخوانم. قرآن می گوید: به پیغمبری گفتند: «کُنْتَ فِینَا مَرْجُوًّا» (هود/62) تو نزد ما محبوبیت داشتی، چرا ادعای پیغمبری می کنی؟ از محبوبیتت کم می شود. یعنی پیداست یک آدم محبوبی بوده که پیغمبر شده است. یا به پیغمبر اسلام حتی مشرکین می گفتند: محمد امین! یعنی محبوبیت داشت. یک آیه داریم قرآن می گوید: «فَقَدْ لَبِثْتُ فِیکُمْ عُمُرًا» (یونس/16) من یک عمری در بین شما بودم. شما از من نقطه ضعفی سراغ دارید؟ یک آدم بی مسأله ای باشد. «من اهل بیوتات صالحه» حضرت امیر می گوید: اگر یک کسی را می خواهی گزینش کنی، یک کسی باشد که از خانواده شریفی باشد. البته خانواده شریف غیر از خانواده پولدار است. ممکن است یک آدمی است که پولی هم ندارد ولی همه او را دوست دارند. یک آدم هم هست که خیلی هم پولدار است ولی محبوبیت ندارد. این محبوب بودن مهم است. قرآن یک آیه دارد، توی این آیه یک کاف است. این کاف، کاف شخصیت است.
پس موضوع بحث: راه های دعوت به نماز! یکی این است که محبوبیت دعوت کننده است.
قرآن به پیغمبر می گوید: «خُذ» یعنی بگیر! «خُذ» بگیر! «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً» (توبه/103) از مردم صدقه و زکات بگیر. «وَصَلِّ عَلَیْهِمْ» بر اینها درود بفرست. بعد می گوید: «إِنَّ صَلَاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ» این «صَلَاتَکَ» یعنی درود تو پیغمبر! ببینید اگر من یک انگشتر بدهم، بگویم این را از مغازه خریدم برای شما، شما می گویی دست شما درد نکند. اما اگر بگویم این انگشتر برای مقام معظم رهبری است، این انگشتر برای امام است، بگویم برای امام است، شما بیش تر لذت می برید. خوب این مهم است. «صَلَاتَکَ» یعنی درود تو مهم است. حالا! دعوت کننده ها یک کسی باشد که محبوبیت داشته باشد.
قران مجید به یادگیری و آموزش به طور اعم و یادگیری و آموزش نماز به طور اخص،اهمیت بسیار داده است. اهمیت یادگیری از دیدگاه قرآن به اندازهای است که در اولین سورهای که بر پیامبر نازل میشود به مسئلهء یاددادن و آموزش اشاره شده و از خواندن و نوشتن و یادگیری به عنوان ابزارهایی برای پرورش و رساندن انسان به کرامت یاد گردیده است. (بیریا و همکاران،1375)
خداوند در قرآن کریم خطاب به پیامبر اکرم(ص)میفرماید: «و امراهلک بالصلوة و اصطبر علیها» ،یعنی خانوادهء خود را به نماز فرمان بده و بر انجام آن شکیبا باش.(سورهء طه،آیهء 123) حضرت ابراهیم(ع)در دعاهای خود میفرمایند: «پروردگارا،مرا برپا کنندهء نماز قرار ده،و از فرزندانم(نیز چنین فرما)،پروردگارا دعای مرا بپذیر!(سورهء ابراهیم،آیهء 40)
حضرت لقمان به پسرشان میفرمایند:پسرم!نماز را برپادار،و امربه معروف و نهیازمنکر کن،و در برابر مصائبی که بر تو میرسد با استقامت و شکیبا باش که این از کارهای مهم و اساسی است.(سورهء لقمان،آیهء 17) در جای دیگر،حضرت لقمان به فرزندشان میفرمایند: «فرزند عزیزم!مبادا خروس از تو هشیارتر و به اوقات نماز از تو مراقبتر باشد.آیا نمیبینی که به هنگام هر نماز،رسیدن وقت آن را اعلام میکند و سحرگاهان به آوای بلند ندا سرمیدهد،در حالی که تو در خوابی؟»(عزیزی،1379،ج 2،ص 186). حضرت علی(ع)میفرمایند:«نماز را به فرزندانتان بیاموزید.»(عزیزی،ج 2،ص 107)
در روایات اسلامی آمده است هرگاه معلم به کودکی بگوید که بگو بسم اللّه الرحمن الرحیم و کودک بگوید،خداوندا یک فرمان رهایی از دوزخ برای کودک و یکی برای والدین او و یکی برای معلم وی مینویسد.(دیلمی،1378). امام باقر(ع)از قول رسول اکرم(ص)میفرمایند:«اسالم آیین محکم و استوار الهی است و دین سهل و خالی از مشقت است.با مدارا در آن قدم بردارید و عبادت خدا را بر بندگان خدا تحمیل نکنید و همانند سواری نباشید که مرکب خود را خسته و فرسوده میکند و در نتیجه نه راه سفر را پیموده و نه مرکبش سالم مانده است.»
پیاکبر اکرم روزی با گروهی از کودکان روبه رو شدند و فرمودند:«وای بر احوال فرزندان آخر الزمان از دست پدارنشان.»از حضرت سؤال کردند:«یا رسول اللّه از دست پدران مشرکشان؟»فرمودند:«نه از دست پدران مؤمن و مسلمانشان.زیرا چیزی از واجبات و فرائض را به فرزندانشان نمیآموزند و اگر فرزند شخصا برای یادگیری احکام اقدام کرد او را از این کار باز میدارند و به بهرهء بسار اندکی از دنیا برای آنها راضی میشوند.»آن گاه پیامبر میفرمایند:«من از آنها بیزارم و آنها نیز از من بیزارند.(راشدی،1378)
حضرت علی(ع)میفرمایند:«نماز را به فرزندانتان بیاموزید.»(نعیمی،1375،ص 64). سلیمان جعفری میگوید:«از امام علی(ع)شنیدم که فرمود: «در خانهء خویش اذان بگوی،تا شیطان از آن جا بگریزد و کودکان نیز به آن ذکر آشنا شوند.»(عزیزی،1379،ج 2،ص 110). امام علی(ع) میفرمایند:«هرگاه کودک به حدی از رشد برسد و مقداری از قرآن را بخواند،به او نماز را بیاموزید.» (کرمیان زیارانی،1380،ص 172)
در حدیث دیگری به همین مضمون نقل است که امام علی(ع)میفرمایند:«نماز بر کودک،زمانی که عقلش رسید لازم است.»(هءکرمیان زیارانی،1380،ص 172) امام صادق(ع)میفرمایند:«امام علی(ع)در خانهء خود اتاق متوسطی برای نماز خود اختصاص داده بودند.شبها برای نماز خواندن طفل کوچکی را که نمیخوابید با خود به آن اتاق برده،نماز میخواند.»(عزیزی،1379،ج 2،ص 111) امام صادق(ع)میفرمایند:هنگامی که کودک وضو را یاد میگیرد،خداوند پدر و مادرش را میآمرزد.(عزیزی،1379،ج 2، ص 111)
در مورد عدم سختگیری در عبادات و نماز روایات زیر نقل شده است:
«امام موسی کاظم(ع)در سنین کودکی در خدمت امام جعفر صادق(ع)(پدر ایشان)به نماز ایستاده بودند.اندیشمندی از اهالی شهر نزد آن حضرت بود و دید این فرزند به سوی در باز نماز میخواند که کراهت دارد،مسئله را از حضرت صادق پرسید،امام فرمودند:«از خود کودک سؤال کنید.!آن اندیشمند رو به کودک خردسال،یعنی امام کاظم(ع)کرد و عرض کرد:«چرا رو به در باز نماز میخوانید؟امام کاظم(ع)فرمود:«آن کسی که من به سوی او نماز میخوانم از این در به من نزدیکتر است.»(نرم افزار جامع احادیث نور،1383).
امام باقر(ع)از قول رسول اکرم(ص)میفرمایند:«اسلام آیین محکم و استوار الهی است و دین سهل و خالی از مشقت است.با مدارا در آن قدم بردارید و عبادت خدا را بر بندگان خدا تحمیل نکنید و همانند سواری نباشید که مرکب خود را خسته و فرسوده میکند و در نتیجه نه راه سفر را پیمود و نه مرکبش سالم مانده است.»(همان منبع).
به همین دلیل باید از طولانی کردن نماز کودکان و عبادات و نماز زیاد و طولانی و خستهکننده پرهیز کرد.(جمشیدی،1377) «حضرت سجاد(ع)کودکانشان را دستور میداد تا نماز مغرب و عشاء را با هم بخوانند و نماز و ظهر و عصر را نیز با هم بخوانند و در مورد این که هر نمازی را در وقت فضیلت و مخصوص خودش بخوانند بر آنان سخت نمیگرفت.به آن حضرت عرض شد:«آنها نماز را در غیر وقت فضیلتش میخوانند.»امام فرمود:«این کار برای آنان بهتر است از این که بخوابند و نماز نخوانند.»(عزیزی،1379،ج 2،ص 112) امام صادق(ع)میفرمایند:«من جوان بودم و در عبادت اسکن کوشش بسیاری میکردم.پدرم به من فرمود:«کمتر از این مقدار عبادت کن زیرا وقتی خداوند بندهای را دوست دارد با عبادت کم هم از او راضی میشود.(عزیزی،1379،ج 2،ص 106)
براساس احادیث ذکر شده باید قبل از 7 سالگی برخی زمینههای لازم برای برپاداشتن نماز توسط کودکان را ایجاد کرد، مثلا ذکرها،شعارهای مهم اسلامی،حرکاتی مثل ایستادن ساده رو به قبله،رکوع و سجود را میتوان یاد داد تا گاهگاهی در کنار والدین تمرین کنند.به تدریج وقتی کودکان با این فریضه انس گرفتند از 7 سالگی به بعد باید از آنها خواست تا نماز بخوانند، اما در این فریضه نباید سختگیری کرد،تا پایان 9 سالگی که مؤاخذه به آن اضافه میشود.(باهنر،1378)
صورت عقلی گرفتن رفتار مذهبی از 7 سالگی است که کودک میتواند مطالبی را بفهمد و از آن سر درآورد.قبل از این سنین اغلب جنبهء احساسی و نشان دادن همراهی با والدین و دیگران را دارد.(قائمی،1370) رؤایات زیر در مورد سن آموزش و نحوهء آموزش نماز است: در اسلام مسئلهء ارتباط با خدا به شکل غیر مستقیم از همان بدو تولد مورد تأکید قرار گرفته است،به طوری که پیامبر میفرماید: «هرکس که خداوند به او فرزندی داده است،در گوش راستش اذان و در گوش چپ اقامه بگوید که عصمت و نگاهداری از شیطان رجیم است.»(عزیزی،1379،ج 1،ص 379)
امام صادق میفرمایند:«هنگامی که کودک به سن 3 سالگی رسید او را وادار کنید که هفت مرتبه بگوید:لا اله الا اللّه و او را آزاد بگذارید.همین که 3 سال و هفت ماه و 20 روزه شد،دومین جمله یعنی محمد رسول اللّه را یاد گرفته،7 مرتبه آن را تکرار کند.وقتی 4 ساله شد،7 مرتبه صلوات بر پیامبر بفرستد،سپس او را آزاد بگذارید.در 5 سالگی دست چپ و راست را یادش دهید و وقتی آن را شناخت او را در جهت قبله قرار داده،از او بخواهید که سجده کند.سپس او را آزاد بگذارید.در پایان 6 سالگی به او بگویید که نماز بگزارد و رکوع و سجود را به او یاد دهید.در پایان 7 سالگی شستن دستها و صورت را یادش دهید و به او بگویید که نماز بخواند.در پایان 9 سالگی نماز و وضو یادش دهید.»(عزیزی،1379،ج 2،ص 120) احادیث دیگری به همین مضمون از پیامبر اکرم(ص) (در مکارم الاخلاق و وسایل الشیعه)،امام صادق(ع)(در بحار،وسایل الشیعه و میزان الحکمه)و از امام باقر(ع)(در میزان الحکمه)ذکر شده است.
اهمیت نماز
اهمیت نماز از آدم تا خاتم از زمین تا آسمان، زمین زلزله میشود، نماز واجب میشود، آسمان باران ندارد، نماز باران میخوانند، نوزاد در زایشگاه به دنیا میآید، در گوش او اذان و اقامه میگویند و در قبر قرار میگیرد، نماز می خوانند، چه واجبی داریم که از آدم تا خاتم است، چه واجبی داریم که از زایشگاه تا قبرستان باشد.
این مطالب است که حساب نماز را از همه چیز جدا میکند.
88 بار فقط لفظ صلاة آمده، غیر از لفظ عبادات، سجده، قنوت، تسبیح، ذکر، چه واجبی را اینقدر خداوند به آن بها داده است.
چه واجبی است که از همه کمالات این کمال را میگوید؛ در زیارت وارث اول میگوییم: «أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاَةَ وَآتَیْتَ الزَّکَاةَ وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَر»[1] بعد از این مطلب خطاب به امام حسین(ع) میگوییم جاهدت فى اللّه.
این چه واجبی است که میارزد هر کلمهاش یک گلوله بخورد، چون نماز ظهر عاشورا امام حسین(ع) دو رکعت نماز سی و پنج کلمه است، سی و پنج تیر رها کردند.
تمام مردمی که حج میروند یا برای حج میروند یا برای عمره ولی بنیانگذار مکه وقتی که به مکه رفت، گفت: خدایا آمدهام مکه نه برای حج است نه برای عمره، گفت: «رَبَّنا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتی بِوادٍ غَیْرِ ذی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِیُقیمُوا الصَّلاةَ» [2]، نماز چه قدر اهمیت دارد که پیامبرخدا زن و فرزندش را در وادی بیآب علف رها میکند تا نماز اقامه شود.
نکتههایی درباره جایگاه نماز
- هیچ عبادتی 350 رقمی نداریم، حج دو الی سه رقم است، روزه هم این گونه است، ولی 350 نماز مستحبی داریم.
- بررسی مهندسی نماز (چرا نماز آیات پنج تا رکوع دارد)، ما روی مهندسی نماز کار نکردهایم.
- ریتم نماز کار نشده (بحث قرائت و آهنگ نماز)
- در مورد کلمات نماز کار نشده، مثلاً چرا ایاک نعبد بر ایاک نستعین مقدم شده است.
-چهار نوع نماز در قرآن داریم:
1- نماز شکر؛ خداوند در سوره بقره میفرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ وَالَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»[3]، اى مردم! پروردگار خود را پرستش کنید آن کس که شما و کسانى را که پیش از شما بودند آفرید تا پرهیزکار شوید.
خداوند در آخر قرآن در سوره قریش میفرماید: «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ»، چرا عبادت خداوند کنم، «الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» [4]، پس (به شکرانه این نعمت بزرگ) باید پروردگار این خانه را عبادت کنند، همان کس که آنها را از گرسنگى نجات داد و از ترس و نا امنى ایمن ساخت.
2- نماز رشد؛ این نماز کلاسش از نماز شکر بالاتر است: قرآن کریم میفرماید: «وَأَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ»[5]، و نماز را برپا دار که نماز (انسان را) از زشتیها و گناه باز مىدارد، این نوع نماز کارخانه انسان را میسازد.
3- نماز دیگر، نماز انس است؛ خداوند به حضرت موسی(ع): «وَأَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی»[6]، و نماز را براى یاد من بپادار، چون نماز یاد من خداست، پس با یاد خدا انس میگیرد، ذکر و یاد خدا چه فایدهای دارد، «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[7]، آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش مىیابد.
و فایده اطمینان و آرامش چیست؟ قرآن کریم میفرماید: «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً»[8]، تو اى روح آرامیافته، به سوى پروردگارت بازگرد، در حالىکه هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است.
4- نماز تقرب که در سوره علق آیه که سجده واجب دارد، ذکر شده: «...وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ»[9]، خداوند به پیامبر می فرماید اگر میخواهی به من نزدیک شوی، راهش سجده کردن است .
چه کنیم بچهها را به نماز دعوت کنیم؟
خیلیها نسبت به نماز سنگین هستند، چه کنیم که این سنگین نماز را از این افراد بگیریم، قرآن کریم میفرماید: «وَاسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاةِ وَإِنَّها لَکَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ»[10]؛ از صبر و نماز یارى جویید (و با استقامت و مهار هوسهاى درونى و توجه به پروردگار، نیرو بگیرید) و این کار، جز براى خاشعان، گران است.
چرا نماز برای بعض افراد سنگین است، چون خشوع ندارند.
چه کنیم که این افراد خشوع داشته باشند و دوای خشوع چیست؟
مقدمه: نماز سنگین است مگر برای خاشعین اگر نسل جوان را بخواهیم به نماز دعوت کنیم باید خشوع را اضافه کنیم.
برای خشوع مثالی ذکر میکنم که ملموس شود، یک جوانی با پدر پیرش در پارک نشسته بود، چند قدم آن طرفتر پرندهای روی زمین نشسته بود، پیرمرد رو کرد به فرزندش که این پرنده چیست؟ جوان گفت: گنجشک است چند دقیقه دیگر مجدد پدر پیر از فرزندش پرسید، این پرنده چیست؟ کمی ناراحت شد و گفت: گنجشک بعد از گذشت لحظهای مجدداً پیرمرد از جوانش پرسید: این پرنده چیست، جوان ناراحت شد و با عصبانیت فریاد زد: گنجشک است، پیرمرد ناراحت شد و رفت دفترچه یاداشتی را آورد و ورق زد و به جوانش گفت: یک بار کوچک بودی، بیست الی سی بار همین سؤال را از من پرسیدی و من هر وقت با قربانت و عزیزم جواب تو را دادم، اما من الان سه بار پرسیدم، تو بر سر من فریاد زدی، جوان خجالت کشید و پدر را در آغوش گرفت و معذرت خواهی کرد.
این خشوع و تواضع است، ما باید مردم خصوصاً نسل جوان را نسبت به نماز متواضع کنیم .
راه خاشع شدن و متواضع کردن مردم خصوصاً نسل جوان نسبت به دستورات خداوند چیست؟
1- شمردن نعمتهای خداوند: «أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ وَلِساناً وَشَفَتَیْنِ»[11]، «أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً وَالْجِبالَ أَوْتاداً»[12]، نعمت خداوند را باید آنقدر برای اشخاص تارک الصلاة و کاهل الصلاة بشماریم تا خجالت بکشند و متواضع شوند.
و یکی از راههای نعمت شماری نعمتها برعکس کردن نعمتها است، «تعرف الاشیاء باضدادها»، مثلاً اگر خداوند آب را تلخ قرار میداد، چه میکردید، «لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْ لا تَشْکُرُونَ»[13]، هر گاه بخواهیم، این آب گوارا را تلخ و شور قرار مىدهیم، پس چرا شکر نمىکنید.
اگر در همین اعضای بدن تفکر کنید؛ اهمیت همین انگشتان دست اگر شصت نباشد، بسیاری از کارها تعطیل میشود:
1- نمیتواند دکمه یقه را ببندد.
2- نمیتواند آمپول بزند.
3- نمیتواند بیل در دست بگیرد.
4- نمیتواند پیچ کشتی در دست بگیرد.
5- نمیتواند سوزن نخ کند و کارهای دیگری انجام دهد.
و با تفکر و اندیشه در خلقت خود میتواند پی به نعمتهای خداوند ببرد و در برابر دستورات او متواضع شود.
2- بیان اسرار و برکات نماز.
3- بندگان صالح خداوند را به رخ دیگران بکشیم و معرفی کنیم.
4- تهدیدات قرآن در مورد کسانی که نماز را سبک شمردهاند یا نماز را ترک کردهاند را بیان کنیم؛ «فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ»[14]، پس واى بر نمازگزارانى که در نماز خود سهلانگارى مىکنند.
«ما سَلَکَکُمْ فی سَقَرَ قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ»[15]، چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟! مىگویند: ما از نمازگزاران نبودیم.