شیوه های دعوت به نماز

این وبلاگ به منظور ارائه در چهرمین مسابقه سراسری وبلاگ نماز تهیه شده است

شیوه های دعوت به نماز

این وبلاگ به منظور ارائه در چهرمین مسابقه سراسری وبلاگ نماز تهیه شده است

درسهایی از قرآن (2)

یا قائم آل محمد

- وظیفه ما در برابر تارکان نماز
قانع نباشیم. آخر بعضی ها می گویند آقا ما مسجدمان به راه است، آموزش و پرورش هم نماز هست. کجا نماز هست؟ چند تا شاگرد داری؟ چند تا نماز می آیند؟ برای آن هایی که نمی آیند چه تدبیری کردی؟ اصلاً باید گاهی آدم خصوصی بگیریم... پدرهایی هستند می بینند بچه شان سر کلاس چیزی یاد نمی گیرد. در مدرسه چیزی یاد نمی گیرد. اینها برای بچه شان معلم خصوصی می گیرند. یک مثال دیگر! گاهی سر سفره یک غذایی می دهند، همه می خورند. منتها یک نفر که بیمار است، این خصوصی دست می کند در جیبش یک قرص درمی آورد وسط غذا می خورد. یعنی غذایی که همه می خورند، این باید یک چیزی اضافه بخورد. یگ قرص باید وسط غذایش بخورد. چون این یک بیماری خاص دارد. این را باید کلاس خصوصی بگیریم، کلاس مدرسه کم است. شما یک طلبه می آید، یا یک شخص محترم دیگری می آید، پیشنماز می شود و یک عده هم نماز می خوانند، معلمین ما... ما تقریباً صدهزار تا مدرسه داریم. این صد هزار تا دلشان خوش است که الحمدلله نماز در مدرسه ما هست. می دانم نماز هست، شما که تولید نکردید. بچه هایی بودند که در خانه نماز می خواندند، حالا می آیند. از وقتی شما مدیر مدرسه شدی، چند تا نمازخوان اضافه شده است؟ باید این را حساب کنیم.
یکی از روحانیون می گفت که: مسجد من پر می شود. گفتم: تو ایشان را آوردی یا خودشان می آیند؟ یا از مسجدهای دیگر کم می شوند و مسجد تو می آیند؟ شما وقتی می توانی بگویی که من آخوند خوبی هستم که بگویی مثلاً در این جمعیت جمعی اهل مسجد نبودند، اهل نماز نبودند، تولید شدند. وگرنه شما مریدهای آن مسجد را مسجد خودت می کشی، این که هنر نیست. مثل اینکه آدم پولش را از این جیبش بردارد و در جیب دیگرش بگذارد. این مسجدی بوده، حالا در آن مسجد بوده و در مسجد شما آمده. این هنر شما نیست. چند نفر تارک الصلاة را نمازخوان کردی؟ این مدیر مدرسه، استاد دانشگاه، این روحانی و این آقایان باید حساب کنند که چند نفر را من تولید کردم. من الان بالای بیست سال است که در نماز جمعه تهران سخنرانی نمی کنم. قبل از خطبه ها! برای اینکه چند دفعه دعوت را قبول کردم دیدم نماز جمعه تهران به خاطر من کسی نمی آید، چون مردم تهران زیاد همدیگر را دیده ایم، اما اگر مثلاً اطراف تهران بروم، بروم اطراف کرج، اطراف ورامین، اطراف قرچک، بروم اطراف تهران، می گویند: امروز قرائتی قبل از خطبه ها صحبت می کند، به خاطر من یک بیست نفر اضافه می شود. صدنفر اضافه می شود، می گویم: من می روم آنجا! گاهی وقت ها ده برای من ارزش است، نه تهران! برای این که در تهران من ممکن است نقشی نداشته باشم. اما آنجا که بروم می گویند: قرائتی آمده است، پس برویم ببینیم چی است. ما نباید قانع باشیم.
وقتی خبر شهادت حضرت مسلم به امام حسین(ع) رسید، امام حسین(ع) به بچه های مسلم گفت: شما را بس است. گفتند: بس نیست. بابای ما سهم خودش بوده است، ما هم باید با سهم خودمان دفاع کنیم. هیچ وقت نگویید: بس! ما بخشنامه دولت را انجام دادیم. ما ستاد اقامه نماز... بله! چند نفر را از وقتی شما رئیس دبیرستان شدی، رئیس مدرسه شدی، رئیس راهنمایی شدی، رئیس دانشگاه شدی، رئیس این مسجد شدی، چند نفر تولیدی داشتی؟ چند نفر تولیدی داشتی؟ با افرادی باید خصوصی صحبت کنیم. با حی علی الصلاة این ها مسجد نمی آیند. باید صدایشان زد، هیچ اشکالی ندارد یک افراد فرهیخته ای، آموزش و پرورش انتخاب کند، بگوید آقا شما بروید در مدرسه، مدیر مدرسه لیست بدهد، بگوید: آقا ما این اسامی را داریم این ها نماز نمی آیند. حالا بعضی هایشان هم خانه نماز می خوانند. بعضی ها هم ممکن است نخوانند. این آقایی که نمی خواند اسامیشان این ها است. آن آقا بیاید اینجا دو سه تا بگوید آقاجان! من مدیر مدرسه نیستم، ولی به من گفتند شما نماز نمی خوانی، می خواهم اگر مشکلی داری حل کنم. اگر هم لجبازی که نخوان، خداحافظ! هیچ کس نمی گوید: نخیر! باسمه تعالی من لجباز هستم. بگو آقا مشکلت چیست؟ بلد نیستی، مسأله اش را نمی دانی، آقا را قبول نداری، مشکل چیست که نماز نمی خوانی؟ شبهه ای اگر راجع به نماز داری من کمکت کنم. یعنی همینطور که برای فیزیک و شیمی معلم خصوصی می گیریم. باید برای نماز هم معلم خصوصی بگیریم. نگذارید بچه های ما راجع به نماز کاهل شوند. قانع نباشیم که چند هزار نفر جوان دانشجو و غیر دانشجو معتکف می شوند، همین مقداری که معتکف می شوند، الحمد لله رب العالمین! این نعمت است. اما نگاه کنیم که یک عده هم اصلاً نماز نمی خوانند. مدیر خوب کسی نیست که نگاه به پشت سرش کند بگوید که به به چقدر راه رفتم، مدیر خوب مدیری است که نگاه کند به جلویش که چقدر نرفته است. به نرفته ها نگاه کنیم، تلاش کنیم و به سراغ تولید برویم. به رفته ها نگاه نکنیم که بگوییم: پس من به وظیفه ام عمل کردم. 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.