شیوه های دعوت به نماز

این وبلاگ به منظور ارائه در چهرمین مسابقه سراسری وبلاگ نماز تهیه شده است

شیوه های دعوت به نماز

این وبلاگ به منظور ارائه در چهرمین مسابقه سراسری وبلاگ نماز تهیه شده است

نماز در آیینه قرآن (1)

یا قاضی الحاجات

و استعینوا بالصبر و الصلوة ...
به وسیله صبر و نماز کمک و یارى بجویید.
امیدوارم با حرکت جدیدى که در جامعه اسلامى درباره نماز انجام گرفته است ، به ویژه با تاءکید خاص مقام معظم رهبرى آیه الله خامنه اى و تلاش و کوشش حجة الاسلام و المسلمین قرائتى ، که هدایت این حرکت را به عهده دارند، نماز هر چه بیشتر در عمق جان انسانها قرار بگیرد، و جامعه اسلامى ایران را به عنوان بزرگترین ارزش گزاران و اقامه کنندگان نماز و شعائر دینى و مذهبى در تمام دنیاى کفر و شرک معرفى کند.
در این کتاب صد و هشتاد و سه آیه در مورد تسبیح و عبادت و نماز جمع آورى شده است ، به امید این که خداوند همه ما را از نمازگزاران حقیقى قرار داده ، تا باعث نجات ما در دنیا و آخرت گردد.
والسلام .

عباس عزیزى
حوزه علمیه قم
18 ذیحجة الحرام 1414

فصل اول تسبیح 
1- تسبیح خدا  
ان الذین عند ربک لا یستکبرون عن عبادته و یسبحونه و له یسجدون
آنها که (در مقام قرب ) نزد پروردگار تو هستند، (هیچگاه ) از عبادتش تکبر نمى ورزند و او را تسبیح مى گویند و برایش سجده مى کنند.
(اعراف ، 206)
2- تسبیح و حمد عمومى موجودات جهان  تسبح له السموات السبع و الارض و من فیهن و ان من شى ء الا یسبح بحمده ولکن لا تفقون تسبیحهم انه کان حلیما غفورا .
آسمانهاى هفتگانه و زمین و کسانى که در آنها هستند، همه تسبیح او مى گویند، و هر موجودى ، تسبیح و حمد او مى گوید، ولى شما تسبیح آنها را نمى فهمید، او بر بار و آمرزنده است .
(اسراء، 44)
3- خداوند چه نیازى به پرستش انسان دارد؟ یا ایها الناس انتم الفقراء الى الله و الله هو الغنى الحمید .
اى مردم ! شما همگى ، نیازمندان به خدا هستند، تنها خداوند است که بى نیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است .
(فاطر، 15)
4 تسبیح کوهها و پرندگان  سخرنا مع داود الجبال یسبحن و الطیر و کنا فاعلین .
و کوهها و پرندگان را مسخر داود ساختیم که با تسبیح (خدا) مى گفتند، و ما قادر بر انجام این کار بودیم .
(انبیاء، 79)
5 همه موجودات مشغول تسبیح هستند سبح الله ما فى السموات و ما فى الارض الملک القدوس العزیز الحکیم
هر چه در زمین و آسمانهاست همه به تسبیح و ستایش خدا که پادشاهى منزه و پاک و مقتدر و داناست مشغولند.
(جمعه ،1)
6 تسبیح براى خدا  سبح لله ما فى السموات و الارض و هو العزیز الحکیم .
آنچه در آسمانها و زمین وجود دارد براى خدا تسبیح مى گویند، و او عزیز و حکیم است .
(حدید،1)
7 تسبیح همراه با حمد و سبح بحمد ربک بالعشى و الابکار
هر صبحگاه و شبانگاه ، پروردگار خود را حمد و تسبیح گوى .
(مؤ من ،55)
8 سجده گیاه و درخت  و النجم و الشجر یسجدان .
روییدنیهاى بى ساقه و با ساقه برایش سجده مى کنند.
(الرحمن ، 6) 9 سجده همه جنبندگان  و لله یسجد ما فى السموات و ما فى الارض من دابة و الملئکة و هم لایستکبرون .
هر چه در آسمان و زمین از فرشتگان و جنبندگان است خدا را سجده مى کنند و تکبر نمى ورزند.
(رعد، 49)
10 حمد و تسبیح  فسبحان الله حین تمسون و حین تصبحون .
و تنها او سزاوار ستایش در آسمانها و زمین است ، هم در آخر شب و هم در آخر شب و هم در حینى که ظهر مى کنید.
(روم ، 17)
11 تسبیح کوه ها و پرندگان با حضرت داوود  انا سخرنا الجبال معه یسبحن بالعشى و الاشراق .
ما کوهها را با او مسخر کردیم که صبح و شام در تسبیح با او دمساز باشند.
(ص ، 18)
12 همه تسبیح گوى او هستند الم تر ان الله یسبح له من فى السموات و الارض و الطیر صافات کل قد علم صلاته و تسبیحه و الله علیم بما یفعلون .
آیا ندیدى که براى خدا تسبیح مى کنند تمام آنان که در آسمانها و زمین اند و همچنین پرندگان به هنگامى که بر فراز آسمان بال گسترده اند، هر یک از آنها نماز و تسبیح خود را مى داند، و خداوند به آنچه انجام مى دهند عالم است .
(نور 41)
13 سجود همگانى  الم تر ان الله یسجد له من السموات و من فى الارض و الشمس و القمر و النجومک و الجبال و الشجر و الدواب و کثیر من الناس و کثیر حق علیه العذاب .
آیا ندیدى که سجده مى کنند براى خدا تمام کسانى که در آسمانها و زمین هستند و همچنین خورشید و ماه و ستارگان و کوهها و درختان و جنبندگان ، و بسیارى از مردم ، اما بسیارى ابا دارند و فرمان عذاب درباره آنها حتمى است .
(حج ، 18)
14 تسبیح در صبح و عصر و لله یسجد من فى السموات و الارض طوعا و کرها و ظلالهم بالغدو و الآصال .
همه آنها در آسمانها و زمین هستند از روى اطاعت یا اکراه و همچنین سایه هاى آنها هر صبح و عصر - براى خدا سجده مى کند.
(رعد، 15)
15 سجده همه جنبندگان حتى سایه ها براى خدا  اولم یرو الى ما خلق الله من شى ء یتفیوا ظلاله عن الیمین و الشمائل سجد الله و هم داخرون ولله یسجد ما فى السموات و ما فى الارض من دابة و الملائکة و هم لا یستکبرون .
آیا آنها مخلوقات خدا را ندیدند که چگونه سایه هایشان از راست و چپ حرکت دارند و با خضوع براى خدا سجده مى کنند!
(نه تنها سایه ها بلکه ) تمام آنچه در آسمانها و زمین از جنبندگان وجود دارد.
(نحل ، 48 و 49)
16 فقط خدا مستحق پرستش است  فاصبر على ما یقولون و سبح بحمد ربک قبل طلوع الشمس و قبل الغروب ، و من الیل فسبحه و ادبار السجود .
در برابر آنچه مى گویند شکیبا باش ، و تسبیح و حمد پروردگارت را قبل از طلوع آفتاب و پیش از غروب بجا آور و در بخشى از شب او را تسبیح کن و بعد از سجده ها.
(ق ، 39 و 40)
17 تسبیح هنگام شب و صبح  و هو الله لا اله الا الله هو له الحمد فى الاولى و الاخرة و له الحکم و الیه ترجعون .
و او همان الله است که معبودى جز او نیست و حمد در دنیا و آخرت او راست و حکم نیز مرا و راست و به سویش باز مى گردید.
(قصص ، 70)
18 تسبیح پروردگار بزرگ  انما یؤ من بآیاتنا الذین اذا ذکروا بها خروا سجدا و سبحوا بحمد ربهم و هم لا یستکبرون .
تنها کسانى به آیات ما ایمان مى آورند که هر وقت این آیات به آنان یادآورى شود به سجده مى افتند و تسبیح و حمد پروردگارشان را بجا مى آورند و تکبر نمى کنند.
(سجده ، 15)
19- تسبیح پروردگار بزرگ  فسبح باسم ربک العظیم .
پس به نام پروردگار عظیمت تسبیح کن .
(واقعه ، 74)
فصل دوم : عبادت 
20- عبادت راز آفرینش  
و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون .
من جن و انس را نیافریدیم جز براى اینکه عبادتم کنند (و از این طریق تکامل یابند و به من نزدیک شوند).
(ذاریات ، 56)
21- عبادت سبب رستگارى  یا ایها الذین امنوا ارکعوا و اسجدوا و اعبدوا ربکم و افعلوا الخیر لعلکم تفلحون .
اى کسانى که ایمان آورده اید رکوع کنید و سجود بجا آورید و پروردگارتان را عبادت کنید و کار نیک انجام دهید تا رستگار شوید.
(حج ، 77)
22- عبادت و یقین  و اعبد ربک حتى یاءتیک الیقین .
و پروردگارت را عبادت کن تا یقین (مرگ ) فرا رسد.
(حجر، 99)
23- از عبادت او تکبر نورزید  ان الذین عند ربک لا یستکبرون عن عبادته و یسبحونه و له یسجدون .
آنها که (در مقام قرب ) نزد پروردگار تواند هیچگاه از عبادتش تکبر نمى ورزند و او را تسبیح مى گویند و برایش سجده مى کنند.
(اعراف ، 206)
24- عبادت ماءموریت انسان  و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین حنفاء و یقیموا الصلوة و یؤ توا الزکوة و ذلک دین القیمة .
در حالى که به آنها دستورى داده نشده بود جز اینکه خدا را پرستش کنند با کمال اخلاص ، و از شرک به توحید باز گردند، نماز را بر پا دارند، و زکات را ادا کنند، و این است آئین مستقیم و صحیح و پایدار.
(بینه ، 1)
25- غیر خدا را عبادت نکنید  قل افغیر الله تاءمرونى اعبد ایها الجاهلون .
آیا به من دستور مى دهید که غیر خدا را عبادت کنم اى جاهلان .
(زمر، 64).
26- عبادت و شکر  و اعبدوه و اشکروا.
او را پرستش کنید و شکر او را بجاى آورید.
(عنکبوت ، 17)
27- بندگان حقیقى خدا  و الذین اجتنبوا الطاغوت ان یعبدوها و انابوا الى الله لهم البشرى فبشر عباد .
کسانى که از عبادت طاغوت اجتناب کردند و به سوى خداوند باز گشتند بشارت از آن آنها است ، بنابراین بندگان مرا بشارت ده .
(زمر، 17)
28- هر امتى عبادتى دارد  لکل امة جعلنا منسکا هم ناسکوه .
براى هر امتى عبادتى قرار دادیم تا آن عبادت را (در پیشگاه خدا) انجام دهند.
(حج ، 67)
29- همه بر او سجده کنیم  فاسجدوا لله و اعبدوا.
براى خدا سجده کنید و او را پرستش نمائید.
(نجم ، 62).
30- عبادت فرشتگان  و له من فى السموات و الارض و من عنده لا یستکبرون عن عبادته و لا یستحسرون # یسبحون اللیل و النهار لا یفترون .
براى اوست آنچه در آسمانها و زمین است ، و آنها که نزد او هستند هیچگاه از عبادتش استکبار نمى کنند و هرگز خسته نمى شوند. # شب و روز تسبیح مى گویند و ضعف و سستى به خود راه نمى دهند.
31- عبادت مخصوص خداوند سبحان است  قل اتعبدوا من دون الله ما لا یملک لکم ضرا و لا نفعا و الله هو السمیع العلیم .
بگو آیا مى پرستید بغیر خدا چیزى را که مالک نفع و ضررى براى شما نیستند و حال آنکه خداوند شنوا و داناست .
(مائده ، 76)
32- عبادت فقط براى خدا  انما تعبدون من دون الله اوثانا و تخلقون افکا ان الذین تعبدون من دون الله لا یملکون لکم رزقا فابتغوا عند الله الرزق و اعبدوه و اشکروا له الیه ترجعون .
شما غیر از خدا فقط بتهایى (از سنگ و چوب ) را مى پرستید و دروغى به هم به هم مى بافتید، آنهایى را که غیر از خدا پرستش مى کنید، مالک هیچ رزقى براى شما نیستند. روزى را تنها نزد خدا بطلبید و او را پرستش کنید و شکر او را به جا آورید که به سوى او بازگشت داده مى شوید.
(عنکبوت ، 17)
33- پرستش خداوند  ایاک نعبد و ایاک نستعین # اهدنا الصراط المستقیم # صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین .
تنها تو را مى پرستیم و تنها از تو مدد مى جوییم # ما را به راه راست هدایت کن # راه کسانى که بر آنان نعمت داده اى ، نه آنان که مورد خشم تواند و نه گمراهان .
(فاتحه ، 5 تا 7).

عوامل اصلى جذب جوانان به نماز (2)

یا مدبر

ب ) مسجد  

خود مسجد و ویژگى هاى آن نیز مى تواند عامل جذابى به منظور گرایش جوانان و نوجوانان به مسجد باشد، این ویژگى ها و خصوصیات عبارت اند از:

1 - فضاى مناسب و ظواهر خوب آن  

مسئولان ذى ربط در عصر کنونى باید در احداث مساجد تا حد زیادى مداخله کنند، انتخاب محل احداث نقشه مورد نظر، امکانات و فضاى سبز آن و غیره باید حساب شده و از روى اصول باشد؛ احداث مسجد در کوچه و پس کوچه ها و با مساحت کم و شبستان مسجد، بدون دیگر امکانات سوت و کور است و رغبتى در دل جوانان و ناآشنایان به مسجد ایجاد نخواهد کرد.

2 - نظافت  

تمیزى و پاک بودن از جمله عواملى به شمار مى رود که باعث گرویدن جوانان به مسجد مى شود، لذا مسئولان مسجد باید در خصوص غبار رویى ، نظافت منظم روزانه یا هفتگى شستن فرشها و عطر افشانى اقدام کنند. نظافت دستشویى ها، ایجاد امکانات بهداشتى نظیر صابون ، مایع ضد عفونى کننده ، آب گرم در زمستان ها و شستشوى مرتب و منظم محیط دستشویى ها و به کار بردن خوشبو کننده هاى مناسب از ضروریات مساجد است .

3 - وسایل صوتى ، گرمازا و سرمازا

کسانى که مناسبتى به مسجد راه مى یافتند چنانچه با مسائل ناخوشایندى از قبیل نامناسب بودن صداى بلندگوها و سرد یا گرم بودن بیش از حد مسجد روبرو شوند، تنفر در قلب آنان پدید مى آید و سابقه ذهنى منفى در اذهان ایشان باقى مى گذارد، همچنین تنظیم نور کافى در خود مسجد از اهم مسائل است .

4 - تصمیم گیرى متمرکز  

مؤ منان و نمازگزاران و مسئولان مربوط مى توانند به منظور تنظیم برنامه ها و امور مساجد و جلوگیرى از پراکندگى و تعدد تصمیم گیرى ها، با انتخاب شمارى از افراد جوان و متعهد و حتى المقدور متخصص ، همچنین ریش سفیدان با نظارت امام جماعت در قالب هیئت امنا، امور مساجد را با صلابت و برنامه ریزى منسجم اداره کنند.

5 - ایجاد امکانات فرهنگى ورزشى  

مسئولان و گردانندگان مساجد مى توانند با تهیه و تخصیص امکانات فرهنگى از قبیل : کتابخانه ، سالن مطالعه ، تشکیل گروه هاى تواشیح ، سرود، همخوانى قرآن و تشکیل جلسات آموزش قرآن در دوره هاى گوناگون ، کلاس هاى تقویتى رایگان و کلاس هاى آموزشى دیگر، باعث جذب جوانان به مساجد شوند؛ در کنار این مسائل تهیه امکانات ورزشى مرتبط با مسجد تا جایى که حرمت آن به طور کامل محفوظ بماند نیز مى تواند در شمار عوامل جذب کننده محسوب شود.

6 - استفاده از افراد خوش صدا  

بسیارى از اوقات مى بینیم در مساجد از قاریان قرآن و مؤ ذن هاى مسن و افراد بد صدا استفاده مى شود که انسان به هنگام شنیدن صداى آنان ناگزیر باید گوش خود را بگیرد. طبیعى است که این موضوع باعث دفع جوانان از مساجد مى شود.

ج ) هیئت امناى مسجد  

پیشبرد امور مسجد و آبادانى آن ، هم به لحاظ معنوى و هم به لحاظ مادى ، اشتراک مساعى و همت والاى اعضاى هیئت امنا را مى طلبد، آنان مى توانند با همفکرى و همدلى ، از عهده این وظیفه شرعى و داوطلبانه به خوبى برآیند و ذخیره اى براى آخرت خود بردارند؛ خصوصیات ضرورى که مى باید این افراد داشته باشند، به قرار زیر است :

1 - همکارى جدى  


اعضاى هیئت امناى مسجد مى باید در اداى وظایف خود جدیت داشته باشند و مصمم حرکت کنند، در غیر این صورت اختلال در امور مسجد پیش مى آید.

2 - تقسیم کار  


به نظر مى رسد که امور مساجد مى باید به تناسب سن ، تخصص ، علاقه و دیگر عوامل شخصى اعضاى آن هیئت ، تقسیم شود تا فشار کار بر دوش فرد یا افرادى معینى نباشد؛ از طرف دیگر این اعضا مى توانند از افراد غیر عضو که علاقه به کار دارند کمک بجویند تا در تسریع کار مؤ ثر باشند، مراعات مجموعه امور یاد شده باعث بروز حرکتى منسجم در امور مساجد مى شود که براى افراد مرتبط با مسجد و خصوصا جوانان دلپذیر خواهد بود.

3 - علاقه به کار  


افرادى که در قالب عضو این هیئت به کار مشغول مى شوند باید در برابر مسئولیت پذیرفته شده علاقه داشته باشند و از نیت غیر تقرب الى الله پرهیز کنند تا بتوانند بدون هیچ گونه دلسردى فعالیت کنند.

4 - تأمین بودجه  


پیشرفت و بهبود کیفیت فعالیت هاى مساجد تا حد زیادى بستگى به مسائل مالى دارد؛ اعضاى گرداننده مساجد باید در این خصوص فکر اساسى کنند و از طرفى به مخارج معمولى مسجد از قبیل آب و برق و گاز اکتفا نکنند و هزینه جذب جوانان را نیز به صورت مسئله مهم محسوب دارند و در ردیف هزینه هاى خود بگنجانند و از طرف دیگر به روش سنتى جمع آورى پول در مسجد اکتفا نکنند، بلکه با کمک گرفتن از افراد متمکن و خیر، جمع آورى منظم ماهیانه وجوهات نقدى از منازل و عرضه فیض ، در نظر گرفتن منابع در آمد از قبیل خرید مغازه و اجاره دادن آن ، مشارکتهاى اقتصادى و غیره ، مشکلات مالى مسجد را رفع کنند.

5 - توجیه جوانان و نوجوانان  


بیان حرمت و احترام مسجد مى تواند جنبه معنوى آن را تقویت کند و این ذهنیت را که صرفا مسجد به مجلس ختم و امثال آن منحصر است ، محو کند، این جلسات به صورت رسمى و غیر رسمى و همچنین به شکل فردى یا جمعى مى تواند در موقع مناسبى انجام شود.

6 - اهتمام به مسئله جوانان و نوجوانان  


توجه کردن به جوانان و سرمایه گذارى براى آنها نیز از امور مهمى است که سرپرستان و گردانندگان مسجد باید به آن عنایت داشته باشند، گرداندن مسجد و اداره امور آن نباید به شکل سنتى باشد، یعنى به شکلى که گاهى اوقات مشاهده مى شود که اکثر کودکان و نوجوانان را به دلیل شلوغ کردن ، حرف زدن و غیره از مسجد بیرون مى کنند، یا نسبت به آنها بد رفتارى مى شود، باید توجه داشته باشیم که این نوع برخورد با آنها سابقه بدى در اذهانشان باقى مى گذارد.

7 - استفاده از تخصص هاى گوناگون  


براى رفع مشکلات روزمره مساجد و تقلیل هزینه هاى آن مى توان از افرادى که در شغل هاى گوناگون مهارت دارند، استفاده کرد و در مواقع لزوم از آنها کمک گرفت . به کار گیرى این تخصص ها هم در زمینه امور فنى و حرفه اى و اقتصادى و هم در امور فرهنگى و غیر مادى خواهد بود. البته در اینجا منظور این نیست که کلا مشکلات فوق رایگان انجام گیرد، بلکه هدف این است که در حد توان در کم کردن مخارج مسجد تلاش شود.

د) سایر عوامل  


در این زمینه مى توان به عوامل دیگرى اشاره کرد که انتخاب عنوان و دسته بندى آنها چندان ضرورى به نظر نمى رسد، این موارد را مى توان به شکل زیر بیان کرد:

1 - ترجمه و توضیح دعاها و اذکار  


بسیار اتفاق مى افتد که جوانان و نوجوانانى که تجربه لازم ندارند، از عظمت و فلسفه قرائت ادعیه و زیارات مى پرسند، سؤ الات این است که چرا یک سرى عبارات را به زبان عربى مى خوانیم ، در حالى که نمى دانیم مخاطب ما کیست ، یا اگر اجمالا مى دانیم مخاطبمان خداوند است ، نمى دانیم که به او چه بگوییم ، یا چه چیزى از او درخواست مى کنیم ، لذا براى رفع این شبهه و ابهام حتى المقدور به همراه دعاها، ترجمه آنها را نیز به زبان روان و از هر گونه پیچیدگى بیان کنیم ، تا ارتباط بین خواننده دعا و مخاطب او، یعنى خداوند را محکمتر کنیم .

2 - آشنا کردن جوانان به فلسفه اعمال عبادى


آنچه باعث شده است که خداوند تبارک و تعالى از زبان پیامبر گرامى و ائمه هدى برگزارى نمازها را به جماعت توصیه مى فرماید، بسیار والاست ، چرا که جماعت یک از مظاهر عظمت مسلمین و اتحاد و یگانگى آنهاست ، اما این فلسفه جماعت ها عمدتا در میان مردم غریب و ناآشناست ، چه بسا آشنایى جوانان با این مفاهیم عظیم و درک فیض معنوى آن علاقه مندى مضاعف در آنها ایجاد کند.

3 - اخلاق و رفتار نمازگزاران  


متأسفانه برخورد بعضى از نمازگزاران با نوجوانان در مسجد به گونه اى است که آنها را از هر چه مسجد و مسجدى است ، متنفر مى سازد، چرا که طریقه برخورد با آنها را نمى دانند و همیشه با خشونت و عصبانیت قصد تنظیم برنامه مساجد و برقرارى انضباط را دارند، در حالى که مطمئنا شیوه هاى دیگرى از قبیل مسئولیت دادن و ایجاد شخصیت ، بزرگ منشى و مراعات شخصیت آنان ، مى تواند در جذب ایشان به مساجد بسیار مؤ ثر باشد.

5 - جذب از طریق دوستان  


بسیارى از نمازگزاران که در سنین جوانى و نوجوانى قرار دارند مى توانند مبلغ عملى مسجد و نماز جماعت باشند و با بیان لذایذ معنوى ، همسالان خود را به این امر ترغیب و تشویق کنند، چرا جوانان در موقع ورود به مسجد در ارزیابى اعمال خویش هستند و با دیدن همتایان خود در مسجد در تصمیم خود مصمم تر مى شوند.

6 - انعکاس فعالیت ها  


فعالیت هاى مسجد باید در بین مردم منعکس شود تا از آن مطیع شوند، این اطلاع و آگاهى از فعالیت هاى گوناگون باعث تشویق و دلگرمى مردم مى شود و سامان و نظم امور مساجد را نمایان مى سازد.

7 - رفع مشکلات  


اگر مردم بویژه جوانان و نوجوانان بدانند که بعضى از مشکلاتشان در مسجد رفع مى شود، طبیعتا به مسجد روى مى آورند؛ مثلا اگر کلاس هاى رفع اشکال تدریس خصوصى به شکل آسان در مسجد تشکیل شود با توجه به وضع مالى بعضى از افراد به شکل مثبتى جلوه مى کند.

8 - خادم  


مسئله خادم از جمله مشکلات عمده مساجد است ، همانطور که مى دانیم اکثر خدام مساجد از افراد کهنسال و باز نشسته هستند، لذا این گونه اشخاص روحیه برخورد با تمام طبقات اجتماع را ندارند و از آنجا که خستگى روحى و پیرى در اعصاب و روان تأثیر مى گذارد، شایستگى لازم براى اداره مساجد ندارند و باعث گریز جوانان و نوجوانان از مسجد مى شوند؛ پس باید خادمان مسجد از افراد جوان تر باشند تا اشکالات یاد شده پیش نیاید. لازمه جذب این افراد نیز تأمین مسائل اقتصادى و امنیتى آنها است ، چرا که آنان باید زندگى معمولى خود را بگذرانند و در برخورد با افراد نامنظم و بى تربیت و گاهى هم زورگو تأمین جانى و مالى داشته باشند و با خیال آسوده به اداى وظایف خود بپردازند.

عوامل اصلى جذب جوانان به نماز (1)

 یا سفینه النجاه

الف ) امام جماعت  
امام جماعت در هر مسجد عاملى مهم در پیشرفت و ترقى مسجد به شمار مى رود و چنانچه داراى شرایط لازم باشد، تأثیرى بسزا در تحولات مثبت در جوانان و در نتیجه گرایش آنان به مساجد خواهد داشت ؛ این صفات از این قرار است :

1 - ثابت بودن  

شناخت امام جماعت از مسجد، محل مؤ منان و نمازگزاران و غیره از جمله امورى است که در عملکرد وى نقشى مهم دارد؛ خصوصیات و اوضاع خاص هر محل و اهالى آن باعث مى شود که وى تصمیم مقتضى اتخاذ کند و در راه اجراى آن گام بر دارد که ثابت بودن امام جماعت در مسجد محل این مسأله را عملى مى سازد.

2 - توانایى علمى  

از عواملى که مى تواند در جذابیت امام جماعت مؤ ثر باشد، توانایى و اندوخته هاى علمى اوست ، چرا که ممکن است سؤ الى از طرف جوانان در حیطه تخصصى او مطرح شود تا او با استفاده از معلومات خود در زمینه هاى مختلف از جمله جامعه شناسى و روان شناسى جوانان و غیره ، پاسخ دهد. طبیعتا قدرت علمى روحانى مسجد باعث اطمینان و اعتماد مردم ، بخصوص جوانان مى شود و آنان نیز همواره سعى مى کنند در مواقع لزوم با او ارتباط برقرار سازند و با اطمینان خاطر و طیب نفس با وى معاشر باشند و از کمالات و معلومات او بهره مند شوند.

3 - نظم  

امام جماعت ضرورت دارد که در کلیه کارهاى مربوط به مسجد نظم و انضباط را مراعات کند، به موقع به مسجد بیاید، نماز را اقامه کند و اوقات سخنرانى و ارشاد مردم را تنظیم و با توجه به حال حضار مطالب خود را بیان کند و از ذکر مطالب اضافى و اطاله کلام خوددارى ورزد.

4 - بیان ساده و شیوا  

مطالبى که امام جماعت بیان مى کند، باید حتى المقدور ساده و شیوا باشد و از تلفظ کلمات و جملات عجیب و غریب و نامأنوس بپرهیزد؛ چرا که عمده مخاطبان وى بى سواد، کم سواد و ناآشنا به کلمات تخصصى هستند، در غیر این صورت با توجه به روحیه جوانان و کم ظرفیت بودن آنان ، خستگى و کسالت بر آنها عارض مى شود.

5 - ابتکار خلاقیت  

بعضى از وعاظ هنگامى سخنرانى آموخته هاى علمى خود را به همان گونه که فرا گرفته اید، بیان مى کنند، در حالى که مى توانند با ذکر مثال ها و حکایت هاى تاریخى ، مطالب و کلمات قصار، شوخ طبعى و داستان هاى شیرین را با رعایت نکات روانشناسى جوانان به گونه اى زیبا و جذاب تر عرضه کنند.

6 - دوستى با جوانان و نوجوانان  

امام جماعت مسجد مى تواند با کنار گذاشتن بعضى از روحانیت هاى کاذب یا غیر ضرور، بین خود و جوانان ، دل آنها را به خود نزدیک کند؛ به قدر معقول با آنان صحبت کند، احوال آنها را در حالت عادى و غیر عادى جویا شود و حتى المقدور در همنشینى ها و مجالست ها همراه آنان باشد و از فرصت هاى مناسب به منظور بیان مقصود استفاده کند؛ در حالى که بعضى از روحانیان با اتخاذ تدابیر نامناسب و به خود گرفتن حالت هاى عالمانه ، سنگین و رنگین حرکت کردن بى حد، هم کلام نشدن با دیگران ، خصوصا جوانان و غیره ، بین خود و جوانان فاصله مى اندازند.

7 - احترام و تواضع  

همیشه با احترام به دیگران و داشتن حالت تواضع در مقابل همنوعان ، نوعى ارادت قلبى دیگران را در حق خود جذب مى کنیم ، حال اگر تواضع و احترام از جانب روحانى و رهبر معنوى ، آن هم با جوانان که داراى قلبى پاک و جویاى صحبت هستند، صورت گیرد، قطعا پیروزیهاى چشمگیرى به دست خواهد آمد؛ این روش از جمله طرق تبلیغ عملى است که در تاریخ صدر اسلام خصوصا در وصف پیامبر گرانقدر اسلام نقل شده است و نتایج بسیار خوبى هم در بر داشته است .

8 - آراستگى ظاهرى  

روحانى و رهبر معنوى در اجتماع باید در قالب الگو و نمونه خوبى ها مطرح شود؛ بنابراین امام جماعت باید به بهترین وجه ممکن لباس بپوشد، تمیز باشد، محاسن مرتب داشته باشد و از عطر استفاده کند؛ مواظب نظافت دهان و دندان و احیانا بوى بد دهان خود باشد و کلا مسئله نظافت ظاهرى را فراموش نکند.

9 - توانایى جسمى  

در برگزارى نماز جماعت و سخنرانى ها لازم است مسائلى نظیر دقت دیگران و کهولت سن حاضران مراعات شود؛ حال اگر امام جماعت سن بالایى داشته باشد، طبیعتا نماز طولانى مى شود و ممکن است مأموران خسته شوند.

10 - دارا بودن دانش لازم  

اگر امام جماعت صرفا به یک سرى اطلاعاتى علمى دست یافته باشد، انتقال آن به روش معمولى و بیان ساده آن مطالب ممکن نیست و با توفیق کمترى قرین است ؛ لذا ضرورى است از علوم دیگر نظیر روانشناسى جوانان و نوجوانان استفاده شود.

11 - درک موقعیت سنى جوانان  

موقعیت سنى جوانان و نیازها و روحیات آنان در این سنین باید مورد توجه قرار گیرد؛ لازم نیست همیشه از آنان بخواهیم در کلیه مراسم ادعیه و زیارات شرکت و گریه و زارى را پیشه کنند، زیرا جوانان و نوجوانان در کنار این مسائل معنوى نیاز به تفریحات سالم و ورزش و آموختن دانش روز دارند؛ تحرک و انرژى زیاد از خصوصیات این دوران است و جوانان به تنوع بیشترى نیازمندند.

12 - تهیه امکانات مالى  

امام جماعت مى تواند با نظارت کامل و سر و سامان دادن به امور مالى مسجد و تخصیص بودجه هاى لازم در راه جذب جوانان ، به این مهم دست یابد.

جایگاه واهمیت موضوع (اهمیت وضرورت دعوت به نماز)

یا مسجتیب الدعوی

چرا باید به نماز دعوت کنیم؟
باید به نماز دعوت کنیم، چون همه ما مسئولیم: وَ رُوِیَ عَنِ النَّبِیِّ ص کُلُّکُمْ رَاعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ.[5] و آن روز که در پیشگاه خدا حاضر شویم در قبال مسئولیتمان مؤاخذه خواهیم شد.

·        کدام مسؤولیت؟
مگر نه این که امر به معروف و خیر و نهی از منکر و شر از فروع دین ماست، و مگر نه اینکه این فریضه دستور مستقیم خداوند متعال است است؛ وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون[6] و مگر نه اینکه معروف ترین معروف­ها و خیر العمل نماز است«حی علی خیر العمل» «وَ اللَّهَ اللَّهَ فِی الصَّلَاةِ، فَإِنَّهَا خَیْرُ الْعَمَلِ[7]». خداوند متعال بهترین بندگانش را در این راه مسئولیت داد و من و شما نیز باید به این الگوهای کمال اقتدا کنیم: وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ ...[8]

·        کدام مسئولیت؟
مسئولیتی که خالقم، پروردگارم به من سپرد، سپرد که با تمام وجود، خودم را و اهلم را حفظ کنم، حفظ کنم از آتش دوزخ: یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَیْها مَلائِکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُون[9] و مگر نه این که کلید بهشت و راز رهایی از دوزخ نماز است: وَ قَالَ ع مِفْتَاحُ الْجَنَّةِ الصَّلَاة.

·        کدام مسئولیت؟
مسئولیتی که پروردگار بر دوش اشرف مخلوقات عالم، اسوه حسنه جن و انس، خاتم انبیا ص قرار داد، تا این دستور در کلام جاوید حق تا ابد ماندگار باشد و یادآورمان کند وظیفه ­ای را که بر عهده داریم: وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها[10] این همان نشانه ایست که خداوند، عزیز خلیلش را، اسماعیل ذبیحش را، به آن معرفی می­کند: وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ وَ کانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا[11]

·        کدام مسئولیت؟
مسئولیتی که از جانب رسول خدا و اهل بیت طاهرینش، که اطاعتشان بر ما واجب است، بر عهده من و شما نهاده شده است، همان مسئولیتی که زمین ماندش آه رسول خدا ص را در می­ آورد: وَ قَالَ ع مُخَاطِباً لِأَوْلِیَاءِ الْأَطْفَالِ مُرُوا أَوْلَادَکُمْ بِالصَّلَاةِ وَ هُمْ أَبْنَاءُ سَبْعٍ وَ اضْرِبُوهُمْ عَلَیْهَا وَ هُمْ أَبْنَاءُ عَشْر. جَامِعُ الْأَخْبَارِ، رُوِیَ عَنِ النَّبِیِّ ص: أَنَّهُ نَظَرَ إِلَى بَعْضِ الْأَطْفَالِ فَقَالَ وَیْلٌ لِأَطْفَالِ آخِرِ الزَّمَانِ مِنْ آبَائِهِمْ فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مِنْ آبَائِهِمُ الْمُشْرِکِینَ فَقَالَ لَا مِنْ آبَائِهِمُ الْمُؤْمِنِینَ لَا یُعَلِّمُونَهُمْ شَیْئاً مِنَ الْفَرَائِضِ وَ إِذَا تَعَلَّمُوا أَوْلَادُهُمْ مَنَعُوهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُمْ بِعَرَضٍ یَسِیرٍ مِنَ الدُّنْیَا فَأَنَا مِنْهُمْ بَرِی‏ءٌ وَ هُمْ مِنِّی بِرَاء.

باید به نماز دعوت کنیم چون همه ما آرزوها داریم:
·        کدام آرزو؟
آرزوی همه ماست، که خودمان، دوستانمان و فرزندانمان در دامن قرآن پرورش یابیم و از تربیت و هدایتش بهره ­مند شویم، و راز حرکت در این بزرگ­راه سعادت تقواست و شرط رسیدن به تقوا بعد از ایمان، نماز است: ذَالِکَ الْکِتَبُ لَا رَیْبَ  فِیهِ  هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ. الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ ...[12] وقتی خوب نگاه می­کنی هم هدایت آسمانی آرزوی ماست، هم دست یابی به تقوی، برای رسیدن به هردو آرزو به نماز دعوت می­کنیم.

·        کدام آرزو؟
آرزو داریم سرمایه­ های مادی و معنوی زندگی و سرزمینمان روز به روز زیادتر شود، آرزو داریم عمر و وطنمان در برکات الهی غرق شود، آرزو داریم هیچ گاه ورشکست نشویم و سرمایه از کف ندهیم، وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی‏ لَشَدید[13] پس باید به نماز دعوت کنیم، تا روحیه سپاس گزاری در همه جا موج بزند آنگاه اقیانوس برکت خدا در زندگی و سرزمینمان موج خواهد زد.

·        کدام آرزو؟
آرزو داریم مدال­های ایمان بر سینه­ هایمان نصب گردد تا آنگاه که منجی عالم سربازانش را برمی­گزیند در تاریکی بی­نشانی از قافله مجاهدان عدالت گستر باز نمانیم. و راستی مگر نه این است که مدال ایمان و نشان سربازان آخرالزمان تلاش در گسترش و اقامه راستین نماز است: الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاة ....[14]

.        کدام آرزو؟
مگر نه اینکه هر جنبنده ­ای با آرزوی سعادت خودش و عزیزانش زندگی می­کند و لحظه­ای این آرزو از قلبش بیرون نمی­رود؟ و مگر نه این است که پروردگار خلقت و راز، راز سعادت و خوشبختی را با نماز گره زده است: قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ . الَّذِینَ هُمْ فىِ صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ [15] باید به نماز دعوت کنیم تا آرزوی سعات خود و عزیزانمان برآورده شود.

·        کدام آرزو؟
چه بسا افراد یا اقوامی که آرزو دارند لکه ننگی که بر تارک تاریخ گذشته آنها نقش بسته است، برای همیشه پاک شود. و مگر نه این است که نماز بهترین راه پاک کردن سیئات است: وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذلِکَ ذِکْرى‏ لِلذَّاکِرین[16]

·        کدام آرزو؟
آرزوی گل این است که همیشه ساقه­اش پایدار باشد تا را رابطه­ی حیات بخش با ریشه همیشه برقرار باشد. همه ما میدانیم که ریشه گل سرسبد هستی، آفرینده ی حیات است: فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی‏ فَقَعُوا لَهُ ساجِدین[17] و نماز آن ساقه­ای است که این گل را به آن ریشه وصل می­کند و شاید به همین خاطر است که اولین اقدام آدم بعد از تشرف به روح ملکوتی سجده بود. راستی خدا نیاورد روزی را که ساقه­ های گلستان جامعه مان را آفتی بزند، که نتیجه ای جز مرگ و فساد ندارد. پس باید به نماز دعوت کنیم تا زنده و با طراوت باشیم.

باید به نماز دعوت کنیم تا مبادا ....
مبادا خیمه دینمان بی ستون بماند و واژگون شود:
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: الصَّلَاةُ عَمُودُ الدِّینِ مَثَلُهَا کَمَثَلِ عَمُودِ الْفُسْطَاطِ إِذَا ثَبَتَ الْعَمُودُ ثَبَتَ الْأَوْتَادُ وَ الْأَطْنَابُ وَ إِذَا مَالَ الْعَمُودُ وَ انْکَسَرَ لَمْ یَثْبُتْ وَتِدٌ وَ لَا طُنُبٌ.[18] که این ستون اگر نباشد یعنی انهدام دین: وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الصَّلَاةُ عِمَادُ الدِّینِ فَمَنْ تَرَکَ صَلَاتَهُ مُتَعَمِّداً فَقَدْ هَدَمَ دِینَهُ وَ ...[19] باید به خاطر حفظ دین هم که شده به نماز دعوت کنیم.

مبادا دچار یک غفلت همگانی شویم؛
غفلتی که ما را برای جهنم آماده می­کند، غفلتی که ما را از مرز حیوانیت هم پایین­تر می­کشاند: وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُون[20] غفلتی که ایمان را می­رباید و حسرت ابدی می ­آورد: وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ هُمْ فی‏ غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا یُؤْمِنُونَ [21] باید به نماز دعوت کنم، چون راه برون رفت از این خطر بزرگ نماز است. إِنَّنی‏ أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنی‏ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری[22] این همان ذکری است که اعراض از آن همه ما را دچار زندگی نکبت بار می­کند، پس باید به نماز دعوت کنم. وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى[23]

مبادا عزیزانمان در دام جرم گرفتار شوند یا جامعه گرفتار مجرمان شود به شکلی که امنیت از محیط زندگی ما رخت بربندد. و مگر نه این است که مجرمان ترک نماز را اولین دلیل سوختن در آتش جرمشان بر می­ شمارند. فىِ جَنَّاتٍ یَتَسَاءَلُونَ . عَنِ الْمُجْرِمِینَ . مَا سَلَکَکمُ‏ْ فىِ سَقَرَ . قَالُواْ لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ[24] باید به نماز دعوت کنم تا از مجرم شدن عزیزانم، از گرفتار مجرمین و ناامنی شدن جامعه ام پیشگیری کنم.

مبادا نسل بعد از ما گرفتار نفس و شهوت گرایی شوند.
همان بلایی که جز شغاوت ثمری ندارد. آیا غلطیدن در ورطه شهوات و نفسانیات از ترک نماز آغاز نمی شود و آیا نماز بهترین راه پیش گیری از شهوت گرایی و نفس پرستی نیست. فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا[25] باید به نماز دعوت کنیم تا خودمان و نسل و ذریه یمان از این خطر بزرگ در امان بماند.

شیوه های دعوت به نماز

یا رب العالمین

تعریف شیوه
شیوه در لغت به معنای راه، طریق، اسلوب می باشد. و در اصطلاح به روش و اسلوب خاصی که برای رسیدن به هدف مشخص تنظیم می شود گفته می شود.

تعریف دعوت
فرایندی که در طی آن دیگری به سمت بینش، گرایش یا رفتار مطلوب دعوت کننده فراخوان و جذب می شود.

ـ فرایند یک دعوت ثمر بخش
مراحلی که در یک دعوت باید طی شود:
مرحله یکم: عرضه:
در مرحله اول مخاطب باید پیام مرا ببیند و بشنود و الا چگونه انتظار داشته باشم که اجابت کند. پس باید با روش یا ابزاری پیام خود را به مخاطب برسانم.
چند راه کار برای تحقق این هدف:
1-      گستره افزایی محیط تبلیغی
2-      استفاده از ابزارهای متنوع و متعدد
3-      استفاده از روش های متنوع و جذاب در نشر پیام

مرحله دوم: جلب رضایت(جذب)
باید با روشی محتوای پیام عرضه شود که مخاطب بپسندد. منظور این نیست از اصول خودمان بگذریم و هرچه را اندیشه و سلیقه مخاطب همانگ باشد را بیان کنیم، بلکه باید در تنظیم و چیدمان محتوا و نوع انتقال آن چنان حکیمانه و هنرمندانه عمل کنیم که نه تنها مخاطب وحشت نکند و زده نشود بلکه احساس انس کرده، متمایل شود.
برای تحقق چنین هدفی بهتر است:
1-      در چیدمان و تنظیم محتوا، سطح فهم[1] مخاطب شناسایی و رعایت شود، در غیر اینصورت مخاطب پیام را درک نمی­کند و همین باعث خستگی و زدگی او می­شود.
2-      نگرش­های اولیه مخاطب در نظر گرفته شود، از این جهت مخاطب به چند دسته تقسیم می­شود، مذهبی، نیمه مذهبی، غیر مذهبی، ضد مذهب. به عنوان نمونه اگر مخاطب بینش مذهبی دارد می توانیم از آیات قرآن و سخنان معصومین ع در تنظیم محتوا بهره ببریم، اما اگر مخاطب دگر اندیش یا حتی غیر مسلمان است باید از براهین عقلی یا آمار و تجربیات و یا ریشه­های فطری انسانی استفاده کنیم. در سیره اهل بیت علیهم صلواه الله هم می­بینیم، برای پاسخ گویی به پرسش­های دگر اندیشان از منابع و مسلمات خودشان بهره می­برده ­اند.
3-      در نحوه بیان  و ارائه، انتقال و تنظیم طرح های اجرایی فرهنگ، زبان[2] و سلیقه مخاطب بسیار مهم است.

مرحله سوم: ایجاد پذیرش و اعتقاد:(تغییر جهت)
تا زمانی که پذیرش و اعتقاد شکل نگیرد و این اعتقاد به عمل نیانجامد نمی­توان گفت دعوت ثمربخش بوده است. لذا باید به دنبال این باشیم که مخاطب بینش، نگرش یا رفتار مورد دعوت مرا بپذرد.
راه­کارهایی برای نیل به این هدف:
1-      استمرار جدی کار، ولو برای مدت طولانی، با صبر و حوصله و توکل به خداوند متعال و استفاده از روشهای متنوع. همان گونه که حضرت نوح(ع) سالهای طولانی قوم خویش را به حق دعوت کرد و با وجود اینکه جز عده­ی اندکی به اوایمان نیاردند، ناامید نشد.[3]
2-      استحکام و غنای کافی داشتن محتوا و بهره گیری از برهان، پند و موعظه و در نهایت جدال و مناظره[4].
3-      شناسایی و رفع موانع پذیرش؛ گاهی پیش می­آید که مخاطب مانعی فکری، عاطفی و یا حتی رفتاری برای پذیرش پیام دارد. مثلا شبهه­ ای دارد، یا عقده­ ای از جای دگر دارد و یا حتی تنبلی یا وسواس مانع پذیرش اوست.

مرحله چهارم: تثبیت
مخاطب، بعد از پذیرش، ممکن است تغییر کند، سست شود یا تردید کند، باید برنامه یا شیو‌ه‌هایی را در نظر داشته باشیم که او را در اعتقاد یا رفتاری که به وی انتقال داده ­ایم ثابت قدم بدارد، به عنوان نمونه:
1-      برخی از افراد هر چند وقت یک بار نیاز به شارژ دارند و باید شناخت­ها و انگیزه­ های آنان به موقع تجدید و تقویت شود.
2-      گاه مخاطب در محیط جدیدی واقع می­شود و یا در در معرض افکاری قرار می­گیرد که دچار تردید یا شبهه می­­شود که اگر به موقع پاسخی مناسب و قانع کننده دریافت نکند، از راهی که به آن دعوت شده است منحرف می­شود. پس باید بعد از مرحله پذیرش مخاطب مدام تحت کنترل باشد و خطرات اینچنینی پیشگیری یا درمان شود.
3-      با استفاده از روش­های درونی سازی و فطری می­توانیم به گونه ­ای ارزش پیام را در جان مخاطب ملکه کنیم که هیچ چیزی نتواند در او خلل و سستی ایجاد کند.
4-      گاهی برای نهادینه شدن یک عادت رفتاری در مخاطب باید از تمرین­های عملی منظم و مستمر بهره گرفت.